ضرب المثل
لبو
به نام خالق هستی

ضرب المثل

سال به دوازده ماه ما می بینیم یكدفعه هم تو ببین
سال به سال دریغ از پارسال
سالها میگذاره تا شنبه به نوروز بیفته
سالی كه نكوست از بهارش پیداست
سبوی خالی را بسبوی پر مزن
سبوی نو آب خنك دارد
سبیلش آویزان شد
سبیلش را باید چرب كرد
سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد
سخن خود تو كجا شنیدی، اونجا كه حرف مردمو شنیدی
سر بریده سخن نگوید
سر بزرگ بلای بزرگ داره
سر بشكنه در كلاه، دست بشكنه در آستین
سر بی صاحب میتراشه
سر بیگناه، پای دار میره اما بالای دار نمیره
سر پیری و معركه گیری
سر تراشی را از سر كچل ما میخواد یاد بگیره
سر حلیم روغن میرود
سر خر باش، صاحب زر باش
سر را با پنبه میبرد
سر را قمی می شكنه تاوانش را كاشی میده
سر زلف تو نباشد سر زلف دگری
سرش از خودش نیست .
سرش به تنش زیادی میكنه
سرش به كلاش میارزه
سرش بوی قرمه سبزی میده
سرش توی حسابه
سرش توی لاك خودشه
سرش جنگه اما دلش تنگه
سرش را پیراهن هم نمیدونه 

سال به دوازده ماه ما می بینیم یكدفعه هم تو ببین
سال به سال دریغ از پارسال
سالها میگذاره تا شنبه به نوروز بیفته
سالی كه نكوست از بهارش پیداست
سبوی خالی را بسبوی پر مزن
سبوی نو آب خنك دارد
سبیلش آویزان شد
سبیلش را باید چرب كرد
سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد
سخن خود تو كجا شنیدی، اونجا كه حرف مردمو شنیدی
سر بریده سخن نگوید
سر بزرگ بلای بزرگ داره
سر بشكنه در كلاه، دست بشكنه در آستین
سر بی صاحب میتراشه
سر بیگناه، پای دار میره اما بالای دار نمیره
سر پیری و معركه گیری
سر تراشی را از سر كچل ما میخواد یاد بگیره
سر حلیم روغن میرود
سر خر باش، صاحب زر باش
سر را با پنبه میبرد
سر را قمی می شكنه تاوانش را كاشی میده
سر زلف تو نباشد سر زلف دگری
سرش از خودش نیست .
سرش به تنش زیادی میكنه
سرش به كلاش میارزه
سرش بوی قرمه سبزی میده
سرش توی حسابه
سرش توی لاك خودشه
سرش جنگه اما دلش تنگه
سرش را پیراهن هم نمیدونه


سر قبری گریه كن كه مرده توش باشه
سر قبرم كثافت نكن از فاتحه خواندنت گذشتم
سر كچل را سنگی و دیوانه را دنگی
سر كچل و عرقچین
سركه مفت از عسل شیرین تره
سركه نقد بهتر از حلوای نسیه است
سركه نه در راه عزیزان بود --- بار گرانیست كشیدن بدوش ! " سعدی "
سر گاو توی خمره گیر كرده
سر گنجشكی خورده
سر گنده زیر لحافه
سرم را میشكنه نخودچی جیبم میكنه
سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی --- كه ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی .
سرنا را از سر گشادش میزنه
سرناچی كم بود یكی هم از غوغه اومد
سری را مه درد نیمكند دستمال مبند
سری كه عشق ندارد كدوی بی بار است . " لبی كه خنده ندارد شكاف دیوار است ... "
سری كه عشق ندارد كدوی بی بار است . " لبی كه خنده ندارد شكاف دیوار است ... "
سزای گرانفروش نخریدنه
سسك هفت تا بچه میآره یكیش بلبله
سفره بی نان جله، كوزه بی آب گله
سفره نیفتاده ( نینداخته ) بوی مشك میده
سفره نیفتاده یك عیب داره ! سفره افتاده هزار عیب
سفید سفید صد تومن، سرخ و سفید سیصد تومن، حالا كه رسید به سبزه هر چی بگی میارزه
سقش سیاه است
سگ بادمش زیر پاشو جارو میكنه
سگ باش، كوچك خونه نباش
سگ پاچه صاحبش را نمیگیره
سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو میگرفت
سگ چیه كه پشمش باشه
سگ درحضور به از برادر دور
سگ در خانه صاحبش شیره
سگ داد و سگ توله گرفت
سگ دستش نمیشه داد كه اخته كنه
سگ را كه چاق كنند هار میشه
سگ زرد برادر شغاله
سگست آنكه با سگ رود در جوال
سگ سفید ضرر پنبه فروشه
سگ سیر دنبال كسی نمیره
سگش بهتر از خودشه
سگ كه چاق سد گوشتش خوراكی نمیشه
سگ گر و قلاده زر ؟
سگ ماده در لانه، شیر است
سگ نازی آباده، نه خودی میشناسه نه غریبه
سگ نمك شناس به از آدم ناسپاس
سگی به بامی جسته گردش به ما نشسه
سگی كه برای خودش پشم نمیكند برای دیگران كشك نخواهد كرد
سگی كه پارس كنه ، نمیگیره
سلام روستائی بی طمع نیست
سنده را انبر دم دماغش نمیشه برد
سنگ به در بسته میخوره
سنگ بزرگ علامت نزدنه
سنگ بنداز بغلت واشه
سنگ خاله قورباغه را گرو میكشه
سنگ كوچك سر بزرگ را میشكنه
سنگ مفت، گنجشك مفت
سنگی را كه نتوان برداشت باید بوسد و گذاشت
سواره از پیاده خبر نداره، سیر از گرسنه
سودا، به رضا، خویشی بخوشی .
سودا چنان خوشست كه یكجا كند كسی ! " دنیا و آخرت به نگاهی فروختیم " " قصاب كاشانی "
سودا گر پنیر از شیشه میخوره
سودای نقد بوی مشك میده
سوراخ دعا را گم كرده
سوزن، همه را میپوشونه اما خودش لخته
سوسكه از دیوار بالا میرفت مادرش میگفت : قربون دست و پای بلوریت
سهره ( سیره ) رنگ كرده را جای بلبل میفروشه
سیب سرخ برای دست چلاق خوبه ؟
سیب مرا خوردی تا قیامت ابریشم پس بده
سیبی كه بالا میره تا پائین بیاد هزار چرخ میخوره
سیبی كه سهیلش نزند رنگ ندارد ! " تعلیم معلم بكسی ننگ ندارد "
سیلی نقد به از حلوای نسیه !

 


 

صابونش به جامه ما خورده
صبر كوتاه خدا سی ساله
صداش صبح در میاد
صد پتك زرگر، یك پتك آهنگر
صد تا گنجشك با زاق و زوقش نیم منه
صد تا چاقو بسازه، یكیش دسته نداره
صد تومن میدم كه بچه ام یكشب بیرون نخوابه وقتی خوابید ، چه یكشب چه هزار شب
صد رحمت به كفن دزد اولی
صد سال گدائی میكنه هنوز شب جمعه را نمیدونه
صد سر را كلاه است و صد كور را عصا
صد من پرقو یكمشت نیست
صد من گوشت شكار به یك چس تازی نمیارزه
صد موش را یك گربه كافیه
صفراش به یك لیمو می شكنه
صنار جیگرك سفره قلمگار نمی خواد
صنار میگیرم سگ اخته میكنم، یه عباسی میدم غسل میكنم !

 


 

ضرب خورده جراحه
ضرر را از هر جا جلوشو بگیری منفعته
ضامن روزی بود روزی رسان
ضرر بموقع بهتر از منفعت بیموقعه
ضرر كار كن، كار نكردنه !

 


 

طاس اگر نیك نشیند همه كس نراد است
طالع اگر داری برو دمر بخواب
طاووس را به نقش و نگاری كه هست خلق --- تحسین كنند و او خجل از پای زشت خویش !" سعدی "
طبل تو خالیست
طبیب بیمروت، خلق را رنجور میخواهد
طشت طلا رو سرت بگیر و برو
طعمه هر مرغكی انجیر نیست
طمع آرد بمردان رنگ زردی
طمع پیشه را رنگ و رو زرده
طمع را نباید كه چندان كنی --- كه صاحب كرم را پشیمان كنی
طمع زیاد مایه جونم مرگی ( جوانمرگی ) است
طمعش از كرم مرتضی علی بیشتره !

 


 

عاشقان را همه گر آب برد --- خوبرویان همه را خواب برد . " ایرج میرزا "
عاشق بی پول باید شبدر بچینه
عاشقم پول ندارم كوزه بده آب بیارم
عاشقی پیداست از زاری دل --- نیست بیماری چو بیماری دل . " مولوی "
عاشقی شیوه رندان بلا كش باشد ! " حافظ "
عاشقی كار سری نیست كه بر بالین است ! " سعدی "
عاقبت جوینده بابنده بود ! " مولوی"
عاقبت گرگ زاده گرگ شود --- گر چه باآدمی بزرگ شود . " سعدی "
عاقل بكنار آب تا پل میجست --- دیوانه پا برهنه از آب گذشت
عاقل گوشت میخوره، بی عقل بادمجان
عالم بی عمل، زنبور بی عسله
عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشكل
عالم ناپرهیزكار، كوریست مشعله دار
عبادت بجز خدمت خلق نیست --- به تسبیح و سجاده و دلق نیست ! " سعدی "
عجب كشگی سابیدیم كه همش دوغ پتی بود
عجله، كار شیطونه
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
عذر بدر از گناه
عروس بی جهاز، روزه بی نماز، دعای بی نیاز، قرمه بی پیاز
عروس تعریفی عاقبت شلخته در آمد
عروس كه بما رسید شب كوتاه شد
عروس مردنی را گردن مادر شوهر نگذارید
عروس میاد وسمه بكشه نه وصله بكنه
عروس نمیتونست برقصه میگفت : زمین كجه
عروس را كه مادرش تعریف كنه برای آقا دائیش خوبه
عروس كه مادر شوهر نداره اهل محل مادر شوهرشند
عزیز كرده خدا را نمیشه ذلیل كرد
عزیز پدر و مادر
عسس بیا منو بگیر
عسل در باغ هست و غوره هم هست
عسل نیستی كه انگشتت بزنند
عشق پیری گر بجنبد سر به رسوائی زند
عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بسته اند
عقلش پاره سنگ بر میداره
عقل كه نیست جون در عذابه
عقل مردم به چشمشونه
عقل و گهش قاطی شده
علاج واقعه پیش از وقوع باید كرد . "‌ ... دریغ سود ندارد چو رفت كار از دست " " سعدی "
علاج بكن كز دلم خون نیاید . " سرشك از رخم پاك كردن چه حاصل ... " " میر والهی"
علف بدهان بزی باید شیرین بیاد
عیدت را اینجا كردی نوروزت را برو جای دیگه !

 


 

غاز میچرونه
غربال را جلوی كولی گرفت و گفت : منو چطور می بینی ؟ گفت : هر طور كه تو منو میبینی
غلام به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو
غلیان بكشیم یا خجالت ! " مائیم میان این دو حالت ... "
غم مرگ برادر را برادر مرده میداند
غوره نشده مویز شده است !

 


 

فردا كه برمن و تو وزد باد مهرگان --- آنگه شود پدید كه نامرد و مرد كیست ؟ " ناصر خسرو"
فرزند بی ادب مثل انگشت ششمه، اگر ببری درد داره ، اگر هم نبری زشته
فرزند عزیز نور دیده --- از دبه كسی ضرر ندیده
فرزند كسی نمیكند فرزندی --- گر طوق طلا به گردنش بر بندی
فرزند عزیز دردونه، یا دنگه یا دیوونه
فرشش زمینه، لحافش آسمون
فرش، فرش قالی، ظرف، ظرف مس، دین، دین محمد
فضول را بجهنم بردند گفت : هیزمش تره
فقیر، در جهنم نشسته است
فكر نان كن كه خربزه آبه
فلفل نبین چه ریزه بشكن ببین چه تیزه
فلك فلك، بهمه دادی منقل، به ما ندادی یك كلك
فواره چون بلند شود سرنگون شود
فیل خوابی می بیند و فیلبان خوابی
فیلش یاد هندوستان كرده
فیل و فنجان
فیل زنده اش صد تومنه، مرده شم صد تومنه
فلانی با شورتش لج بود بهش رید.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: شنبه 15 مهر 1391برچسب:ضرب المثل,
ارسال توسط حامد و دوستش

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 130
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 131
بازدید ماه : 396
بازدید کل : 34513
تعداد مطالب : 364
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1